بیذوقیفرهنگ مترادف و متضاد۱. بدسلیقگی، کجسلیقگی ≠ سلیقهمندی، خوشسلیقگی ۲. بیاحساسی، بیحالی، بیدماغی، بیشوروحالی،
مبتذل کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی مبتذل کردن، تجاری کردن، سطحکاررا پایین آوردن، بدسلیقگی نشان دادن، ازارزش چیزی کسر کردن
کج دلیلغتنامه دهخداکج دلی . [ ک َ دِ ] (حامص مرکب ) حالت و کیفیت کج دل . کج ذوقی . بدسلیقگی . (فرهنگ فارسی معین ).