بدنهلغتنامه دهخدابدنه . [ ب َ دَ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) تنه . پیکر. بدنه ٔ عمارت . (فرهنگ فارسی معین ). قسمتی از دیوار که غیر ستون است . آنچه میان دو جرز واقع شود. یک طرف ظاهر عمارت . در اصطلاح بنایان ، تمام دیوار یک جانب بنا. (از یادداشتهای مؤلف ) <span cla
بدنةلغتنامه دهخدابدنة. [ ب َ دَن َ ] (ع اِ) شتر و گاو قربانی که به مکه فرستند. مذکر و مؤنث در آن یکسان است . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). ماده شتر یا ماده گاو که در مکه نحر شود و چون آنها را تناور و پروار می کردند از آن بدنة نامیده اند و از آنجاست : «اراک اَضعف السدَنة و انت فی ق
درزگیر بدنهbody sealerواژههای مصوب فرهنگستانمادهای قیرمانند که برای آببندی محل اتصال صفحات مختلف به کار میرود
بدنه 1body 1واژههای مصوب فرهنگستانپیکرۀ اصلی خودرو که از همگذاری قطعات جداگانۀ عموماً فلزی به وجود میآید
بدنهادلغتنامه دهخدابدنهاد. [ ب َ ن ِ / ن َ ] (ص مرکب ) بدگهر و بدسرشت . (آنندراج ). خائن و نمک بحرام و مفسد. (ناظم الاطباء).
بدنهادیلغتنامه دهخدابدنهادی . [ ب َ ن ِ / ن َ ] (حامص مرکب ) خیانت و نمک بحرامی و افساد و دشمنی . (ناظم الاطباء).
بدنه 1body 1واژههای مصوب فرهنگستانپیکرۀ اصلی خودرو که از همگذاری قطعات جداگانۀ عموماً فلزی به وجود میآید
بدنه 2hull 1واژههای مصوب فرهنگستان[حملونقل دریایی] بخش عمدة شناور که شامل دکلها و بادبانها و وسایل افزاربندی و موتورخانه و دیگر تجهیزات نمیشود [حملونقل هوایی] ۱. بدنة قایق پرنده ۲. بدنة اصلی در کشتی هوایی صلب ۳. در امور بیمه، کل هواگرد بهجز بار یا سرنشینان آن
گِلگیر عقبrear fenderواژههای مصوب فرهنگستانگِلگیری که در عقب بدنۀ خودرو در بالای هریک از چرخهای عقب به بدنه متصل شده است
بدنهادلغتنامه دهخدابدنهاد. [ ب َ ن ِ / ن َ ] (ص مرکب ) بدگهر و بدسرشت . (آنندراج ). خائن و نمک بحرام و مفسد. (ناظم الاطباء).
بدنهادیلغتنامه دهخدابدنهادی . [ ب َ ن ِ / ن َ ] (حامص مرکب ) خیانت و نمک بحرامی و افساد و دشمنی . (ناظم الاطباء).
بدنه 1body 1واژههای مصوب فرهنگستانپیکرۀ اصلی خودرو که از همگذاری قطعات جداگانۀ عموماً فلزی به وجود میآید
بدنه 2hull 1واژههای مصوب فرهنگستان[حملونقل دریایی] بخش عمدة شناور که شامل دکلها و بادبانها و وسایل افزاربندی و موتورخانه و دیگر تجهیزات نمیشود [حملونقل هوایی] ۱. بدنة قایق پرنده ۲. بدنة اصلی در کشتی هوایی صلب ۳. در امور بیمه، کل هواگرد بهجز بار یا سرنشینان آن
درزگیر بدنهbody sealerواژههای مصوب فرهنگستانمادهای قیرمانند که برای آببندی محل اتصال صفحات مختلف به کار میرود
بالشتک زیربدنهbody side bearingواژههای مصوب فرهنگستانصفحۀ فولادی تخت که به گهوارۀ بدنه متصل است و در هنگام عبور قطار از قوسها نوسانات جانبی واگن را کاهش میدهد