لغتنامه دهخدا
دوبدو. [ دُ ب ِ دُ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) من و او تنها. او و من تنها بی سومی . که تنها دو نفر با هم باشند. خلوت دونفری . (از یادداشت مؤلف ). مقابله از دو کس به نوعی که ثالثی درآن نباشد. (آنندراج ). دو تا با هم بدون سیوم . (ناظم الاطباء) : امیر مرا بخوان