برائقلغتنامه دهخدابرائق . [ ب َ ءِ] (ع اِ) ج ِ بریقة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). وآن شیر است که بر آن پیه یا قدری روغن ریخته باشند.(اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به بریقه شود.
ترمز برقیبادیelectro-pneumatic brake, EP brakeواژههای مصوب فرهنگستانسامانۀ ترمزی که با شیر برقی (electrical brake solenoid valve) مهار میشود
ترمز برقیروغنیelectro-hydraulic brake, EH brakeواژههای مصوب فرهنگستانسامانۀ ترمز هیدرولیکی (hydraulic) که با فشار روغن کار میکند و با فرمان الکتریکی هدایت میشود
ترمز برقیمکانیکیelectro-mechanical brake, EM brakeواژههای مصوب فرهنگستانترمزی که نیروی آن را نیروی محرکۀ موتور الکتریکی یا نیروی مغناطیسی تأمین میکند
ترمز برقیبادی غیرمستقیمindirect electro-pneumatic brakeواژههای مصوب فرهنگستانسامانۀ ترمزی که در آن فشار هوا در لولۀ ترمز تحت تأثیر شیر برقی (electrical brake solenoid valve) قرار میگیرد
ترمز برقیبادی مستقیمdirect electro-pneumatic brakeواژههای مصوب فرهنگستانسامانۀ ترمزی که در آن سیلندرهای ترمز با شیر برقی (electrical brake solenoid valve) پر یا تخلیه میشود
بریقةلغتنامه دهخدابریقة. [ ب َ ق َ ] (ع اِ) شیر که بر آن پیه یا قدری روغن ریخته باشند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). طعامی است که از شیر و روغن کنند. (بحر الجواهر). ج ، بَرائق . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).