برازش سمعکhearing aid fittingواژههای مصوب فرهنگستانمجموع مراحل پنجگانه شامل ارزیابی و انتخاب و درستیسنجی و اعتبارسنجی سمعک و مشاوره و پیگیری و کاربردآموزی آن
برازشلغتنامه دهخدابرازش . [ ب َ زِ ] (اِمص ) اسم مصدر است از برازیدن . زیبندگی .(آنندراج ) (برهان ). || وصل کردن پنبه و پاره بر قبا و خرقه و امثال آن . (برهان ) (آنندراج ).
برازش راهبردیstrategic fitnessواژههای مصوب فرهنگستانهمسوسازی قابلیتهای سازمان با بستر بیرونی برای تأثیرگذاری مثبت بر عملکرد
گواهینامۀ بَرازشcertificate of fitnessواژههای مصوب فرهنگستانگواهینامهای که پس از بازرسی کشتی برای تأیید قابلیت حمل نوع خاصی از بار صادر میشود
برازشلغتنامه دهخدابرازش . [ ب َ زِ ] (اِمص ) اسم مصدر است از برازیدن . زیبندگی .(آنندراج ) (برهان ). || وصل کردن پنبه و پاره بر قبا و خرقه و امثال آن . (برهان ) (آنندراج ).
برازشلغتنامه دهخدابرازش . [ ب َ زِ ] (اِمص ) اسم مصدر است از برازیدن . زیبندگی .(آنندراج ) (برهان ). || وصل کردن پنبه و پاره بر قبا و خرقه و امثال آن . (برهان ) (آنندراج ).
منظر برازشfitness landscapeواژههای مصوب فرهنگستانبازنمود مسیرها و ربایندههای شگفت که حالتهای ممکن انطباق یک سامانۀ پیچیده با محیطش را نشان میدهد