برافزودنلغتنامه دهخدابرافزودن . [ ب َ اَ دَ ] (مص مرکب ) افزودن . زیاد کردن . افزایش دادن . افزون ساختن . افزونی دادن : تو بر خویشتن برمیفزای رنج که ما خود گشائیم درهای گنج . دقیقی .رجوع به افزودن شود.
برافزودنلغتنامه دهخدابرافزودن . [ ب َ اَ دَ ] (مص مرکب ) افزودن . زیاد کردن . افزایش دادن . افزون ساختن . افزونی دادن : تو بر خویشتن برمیفزای رنج که ما خود گشائیم درهای گنج . دقیقی .رجوع به افزودن شود.
برافزودنلغتنامه دهخدابرافزودن . [ ب َ اَ دَ ] (مص مرکب ) افزودن . زیاد کردن . افزایش دادن . افزون ساختن . افزونی دادن : تو بر خویشتن برمیفزای رنج که ما خود گشائیم درهای گنج . دقیقی .رجوع به افزودن شود.