برتلةلغتنامه دهخدابرتلة. [ ب َ ت ُ ل َ ] (اِ) عطا و بخشش . (آنندراج ). عطا و انعام . (ناظم الاطباء). || قسمی از کلاه تاتاری است که آنرا زیر دستار نهند. (آنندراج ). قسمی از کلاه تاتاری که در زیر عمامه ٔترمه بسر گذارند و رفاده ٔ پیچیده . (ناظم الاطباء).
برطلةلغتنامه دهخدابرطلة. [ ب َ طَ ل َ ] (ع مص ) رشوت دادن کسی را. || سنگ برطیل نهادن در زه حوض . (منتهی الارب ).
برطلةلغتنامه دهخدابرطلة. [ ب ُ طَ ل َ ] (ع اِ) کلاه . (غیاث اللغات از قاموس ). کلاه قرمز : زن مکرر کرد کای با برطله کیست بر پشتت فروخفته هله ؟ مولوی .و رجوع به برطل شود.
برطلةلغتنامه دهخدابرطلة. [ ب ُ طُل ْ ل َ ] (ع اِ) سایبان تنگ غیرفراخ . (منتهی الارب ). سایبان تابستانی ، و کلمه نبطی است که در عربی بکار رفته است . (از ذیل اقرب الموارد از لسان ).
پانته انلغتنامه دهخداپانته ان . [ ت ِ اُ ] (اِخ ) بنای مشهوری بپاریس در میدانی بهمین نام در محل بنای قدیم «سنت ژِنه ویو» از 1754م . (1167 هَ . ق .) تا 1780م . (1193</sp