برخواننماییcalling line identification presentation, CLIPواژههای مصوب فرهنگستانانتقال شمارۀ تماسگیرنده به سامانۀ دریافتکنندۀ تماس از طریق دستگاه تماسگیرنده یا شبکه
برخواندنلغتنامه دهخدابرخواندن . [ ب َ خوا / خا دَ ] (مص مرکب )خواندن . قرائت کردن : چون یوسف بن عمرو این نامه را برخواند بفرمود تا آن مرد را گردن زدند. (ترجمه ٔ طبری بلعمی )... چون این نامه برخوانی نگر تا آنجا درنگ نکنی و باز پس آیی . (ترج
برخواندنیلغتنامه دهخدابرخواندنی . [ ب َ خوا / خا دَ ] (ص لیاقت ) قابل خواندن . قابل خطابه و کنفرانس .
برخواندهنماییconnected line identification presentation, COLPواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که مشاهدۀ شمارۀ مشترک برخوانده و اطلاعات نشانی فرعی او را برای مشترک برخوان میسر کند
شمارهنماییincoming call identificationواژههای مصوب فرهنگستانیکی از امکانات سامانۀ سودهی که شناسایی برخوان را ممکن میسازد
تماسگیرندهcalling partyواژههای مصوب فرهنگستانفردی که تماس مخابراتی برقرار میکند یا مبدأ تماس است متـ . برخوان
خدمات پرداخت با تماسگیرندهcalling party pays, CPPواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خدمات ارتباطی که هزینۀ تماس را به حساب تماسگیرنده منظور میکند متـ . خدمات برخوانپرداخت
اشغال 1busyواژههای مصوب فرهنگستانحالتی که در حین آن وسیلۀ ارتباطی نمیتواند در اختیار کاربر یا برخوان دیگری قرار گیرد متـ . مشغول
خدمات ارائۀ نام تماسگیرندهcalling name delivery, CNAMواژههای مصوب فرهنگستانامکانی برای دریافت تاریخ و زمان و شماره و نام تماسگیرنده از طریق دستگاه مشترک متـ . خدمات ارائۀ نام برخوان
برخواندنلغتنامه دهخدابرخواندن . [ ب َ خوا / خا دَ ] (مص مرکب )خواندن . قرائت کردن : چون یوسف بن عمرو این نامه را برخواند بفرمود تا آن مرد را گردن زدند. (ترجمه ٔ طبری بلعمی )... چون این نامه برخوانی نگر تا آنجا درنگ نکنی و باز پس آیی . (ترج
برخواندنیلغتنامه دهخدابرخواندنی . [ ب َ خوا / خا دَ ] (ص لیاقت ) قابل خواندن . قابل خطابه و کنفرانس .
برخواندهنماییconnected line identification presentation, COLPواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که مشاهدۀ شمارۀ مشترک برخوانده و اطلاعات نشانی فرعی او را برای مشترک برخوان میسر کند