بررسیلغتنامه دهخدابررسی . [ ب َرْ، رَ / رِ ] (حامص مرکب ) بازرسی . تفتیش . تنقیب . (یادداشت مؤلف ). فحص . (یادداشت مؤلف ). پرسش . پرس و جو.- بررسی شدن ؛ تفتیش شدن . بازرسی شدن .|| امعان نظر در نوشته ای . غوررسی و اظهار نظر در
بررسیدیکشنری فارسی به انگلیسیcheck, dissection, evaluation, examination, inquiry, inspection, investigation, overhaul, probe, review, scan, scrutiny, search, study, survey, view
محققفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود پژوهشگر، دانشپژوه، کاشف، مخترع بررس، بررسیکننده، پژوهنده، تحقیقکننده، شخص جستجوگر ممتحن آنالیست پرسشگر، مخبر، خبرنگار یابنده، کاشف آزمایشکننده جهانگرد
مستثبتلغتنامه دهخدامستثبت . [ م ُ ت َ ب ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استثبات . رجوع به استثبات شود. || آنکه در امری درنگ کند و شتاب نکند. (اقرب الموارد). || مشورت کننده و بررسی کننده در کار خویش . (اقرب الموارد). || صابر وشکیبا. || پایدار و برقرار. || خواهان ثبوت و پایداری و برقراری . (ناظم الاطباء)
ممیزلغتنامه دهخداممیز. [ م ُ م َی ْ ی ِ ] (ع ص ،اِ) تمیزکننده و جداکننده خوب را از زشت . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). تمیزدهنده و جداکننده . بافراست و زیرک و دانا و فرق گذارنده . (ناظم الاطباء) : دل است و جان ممیز آدمی راکز این دو یافت بیشی و کمی را. <p class
بررسیلغتنامه دهخدابررسی . [ ب َرْ، رَ / رِ ] (حامص مرکب ) بازرسی . تفتیش . تنقیب . (یادداشت مؤلف ). فحص . (یادداشت مؤلف ). پرسش . پرس و جو.- بررسی شدن ؛ تفتیش شدن . بازرسی شدن .|| امعان نظر در نوشته ای . غوررسی و اظهار نظر در
بررسیدیکشنری فارسی به انگلیسیcheck, dissection, evaluation, examination, inquiry, inspection, investigation, overhaul, probe, review, scan, scrutiny, search, study, survey, view
بررسیلغتنامه دهخدابررسی . [ ب َرْ، رَ / رِ ] (حامص مرکب ) بازرسی . تفتیش . تنقیب . (یادداشت مؤلف ). فحص . (یادداشت مؤلف ). پرسش . پرس و جو.- بررسی شدن ؛ تفتیش شدن . بازرسی شدن .|| امعان نظر در نوشته ای . غوررسی و اظهار نظر در
بررسیدیکشنری فارسی به انگلیسیcheck, dissection, evaluation, examination, inquiry, inspection, investigation, overhaul, probe, review, scan, scrutiny, search, study, survey, view