برسایشلغتنامه دهخدابرسایش . [ ب َ ی ِ ] (اِمص ) فرسایش : ما مانده شدستیم و گشته سوده ناسوده ونامانده چرخ گردابرسایش ما را ز جنبش آمدای پور درین زیر ژرف دریا. ناصرخسرو.رجوع به سودن و سایش شود.
بریوسیسلغتنامه دهخدابریوسیس . [ ب َرْ ] (معرب ، اِ) به لغت یونانی نوعی از لبلاب است و رنگ آن مانند زعفران باشد. (هفت قلزم ). برپوسیس . بربوسیوس . و رجوع به بربوسیوس شود.
پورلغتنامه دهخداپور. (اِ) در اوستا و پارسی باستان پوثره و در سانسکریت پوتره و در پهلوی پوس و پسر و پوهر و پور. (یشتها تألیف پورداود ج 2 ص 62). پسر. مقابل دختر. ابن . پوره . پُس . فرزند نرینه : نه