ignoresدیکشنری انگلیسی به فارسینادیده گرفته می شود، رد کردن، چشم پوشیدن، تجاهل کردن، نادیدهپنداشتن، بی اساس دانستن، برسمیت نشناختن، محل نگذاشتن
ignoredدیکشنری انگلیسی به فارسینادیده گرفته شد، رد کردن، چشم پوشیدن، تجاهل کردن، نادیدهپنداشتن، بی اساس دانستن، برسمیت نشناختن، محل نگذاشتن
ignoringدیکشنری انگلیسی به فارسینادیده گرفتن، رد کردن، چشم پوشیدن، تجاهل کردن، نادیدهپنداشتن، بی اساس دانستن، برسمیت نشناختن، محل نگذاشتن
ignoreدیکشنری انگلیسی به فارسیچشم پوشی، رد کردن، چشم پوشیدن، تجاهل کردن، نادیدهپنداشتن، بی اساس دانستن، برسمیت نشناختن، محل نگذاشتن
احملدیکشنری عربی به فارسیرقم نقلي , رساندن , بردن , حمل کردن , نقل کردن , تجاهل کردن , ناديده پنداشتن , چشم پوشيدن , رد کردن , بي اساس دانستن , برسميت نشناختن