برشلونهلغتنامه دهخدابرشلونه . [ ب َ ش ِ ل َ ن َ ] (اِخ ) بارسلون .شهری به اسپانیا. رجوع به الحلل السندسیه ج 2 و عقدالفرید و نفخ الطیب رحله و ابن جبیر و نخبةالدهر دمشقی و فهرست ترجمه ٔ مقدمه ٔ ابن خلدون و بارسلون شود.
حدیقة برشلونةلغتنامه دهخداحدیقة برشلونة. [ ح َ ق َ ت ُ ب َ ش ِ ل َ ن َ ] (اِخ ) بستانی به برشلونه که سی هکتار مساحت دارد. و نزدیک آن موزه ٔتاریخ طبیعی وجود دارد. (الحلل السندسیة ج 2 ص 278).
برشلیانهلغتنامه دهخدابرشلیانه . [ ] (اِخ ) نام شهری از اندلس از اقلیم لبله . (یادداشت مؤلف ). رجوع به الحلل السندسیه شود.
بارشلونهلغتنامه دهخدابارشلونه . [ ش ِ ن َ ] (اِخ ) بارسلن . بارسلون . برشلونه . رجوع به برشلونه و بارسلون شود.
حدیقة برشلونةلغتنامه دهخداحدیقة برشلونة. [ ح َ ق َ ت ُ ب َ ش ِ ل َ ن َ ] (اِخ ) بستانی به برشلونه که سی هکتار مساحت دارد. و نزدیک آن موزه ٔتاریخ طبیعی وجود دارد. (الحلل السندسیة ج 2 ص 278).
زادلغتنامه دهخدازاد. (اِخ ) زاتون . زاد. امیر برشلونه . شکیب ارسلان آرد:امیر برشلونه را زاتون و زادو و زاد نیز خوانند و بنظر میرسد محرّف سعدون و یا سعد باشد. (الحلل السندسیة ج 2 ص 210). و رجوع به زاتون در این لغت نامه شود.<b