برطسةلغتنامه دهخدابرطسة. [ ب َ طَ س َ ] (ع مص ) شتران و خران به کرایه دادن و بر آن مزد گرفتن . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). چارپای به کرایه دادن . (یادداشت مؤلف ).
برتاسیلغتنامه دهخدابرتاسی . [ ب َ ] (ص نسبی ) برطاسی منسوب است به برتاس و آن ولایتی است از ترکستان .رجوع به برتاس شود. || نوعی از صوف است که از برتاس می آرند. (آنندراج ). پوستی که از برتاس آورند. (ناظم الاطباء).
برطاسیلغتنامه دهخدابرطاسی . [ ب َ / ب ُ ] (ص نسبی ) منسوب به برطاس .- روباه برطاسی ؛ روباه منسوب به سرزمین برطاس : ای شیر فلک روبه برطاسی تو. سوزنی . || پوست روباه <span clas