خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برفنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
برفنج
/barfanj/
معنی
۱. خشن.
۲. دشوار.
۳. راه باریک و دشوار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
برفنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹ترفنج› [قدیمی] barfanj ۱. خشن.۲. دشوار.۳. راه باریک و دشوار.
-
برفنج
فرهنگ فارسی معین
(بَ فَ) (اِ. ص .)1 - خشن . 2 - راه باریک و دشوار.
-
برفنج
لغتنامه دهخدا
برفنج . [ ب َ ف َ ] (ص ، اِ) سخت و درست . (آنندراج ). خشن و مشکل . کار دشوار. (ناظم الاطباء). || ناهمواری راهی . (آنندراج ). راه دشوار و صعب العبور. (ناظم الاطباء). || ناسازگاری کاری . || نو و نادر. (آنندراج ). هر چیزی که تازه اتفاق افتاده و هنوز عمو...