برمیداردگویش اصفهانی تکیه ای: âragire طاری: âragera طامه ای: âregire طرقی: âragera کشه ای: âragera نطنزی: âregira
زبعریلغتنامه دهخدازبعری . [زِ ب َ را ] (ع اِ) حیوانی است که فیل را با شاخ برمیدارد و گویند کرگدن است . (از متن اللغة). حیوانی بزرگ که پیل را به شاخ خود برمیدارد. (ناظم الاطباء).
چاریک کارلغتنامه دهخداچاریک کار. [ چارْ ی َ / ی ِ ] (نف مرکب ) چاریک کارنده . چهاریک کار. زارع که از حاصل چهاریک برمیدارد. دهقانی که طبق معمول بعضی از مناطق کشاورزی ایران از بذری که میکارد چهاریک سهم برمیدارد.
خراشیدنیلغتنامه دهخداخراشیدنی . [ خ َ دَ ] (ص لیاقت ) چیزی که استعداد خراشیدن دارد. آنچه خراش برمیدارد. آنچه خراش قبول می کند.
فیلم بردارلغتنامه دهخدافیلم بردار. [ ب َ ] (نف مرکب ) فیلم بردارنده . کسی که فیلم سینمائی برمیدارد. (فرهنگ فارسی معین ).
مشعلچیلغتنامه دهخدامشعلچی . [ م َ ع َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) آن که مشعل افروزد.(آنندراج ). کسی که مشعل برمیدارد. (ناظم الاطباء).