برنامهریزی تغذیهnutrition planningواژههای مصوب فرهنگستانطراحی روشهایی که دسترسی مناسب و کافی افراد جامعه را به مواد غذایی سالم امکانپذیر میسازد
برنامهریزی بینهبَری هواییaerial logging planningواژههای مصوب فرهنگستانطراحی عرصههای جنگلی متناسب با شیوههای مختلف بینهبَری هوایی
برنامهریزی کارکرد جنگلforest function planningواژههای مصوب فرهنگستانتهیه و تدوین برنامههای مربوط به کارکرد جنگل
سازمان دادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. مرتب کردن، نظم دادن، سامان دادن ≠ درهمریختن، نابسامان کردن ۲. تشکیلات، برنامهریزی