برنامۀ سلامتhealth programواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از فعالیتها برای ارائۀ هریک از خدمات سلامت با استفاده از منابع و امکانات مشخص برای دست یافتن به هدف مشترک
برنامهفرهنگ فارسی عمید۱. مجموعهای از کارهایی با طرح مشخص که در زمان خاصی انجام میشود؛ دستور کار؛ پرگرام.۲. بخشهای پخششده از تلویزیون، رادیو، نمایش، و مانندِ آن.۳. جدولی برای انجام بعضی کارها: برنامهٴ مسابقات.۴. دستورالعمل دادهشده به رایانه.۵. [قدیمی] آنچه در ابتدای نامه یا کتاب نوشته میشد؛ ع
برنامهلغتنامه دهخدابرنامه . [ ب َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) (از: بر، پیشوند + نامه ) به معنی سرنامه ، یعنی آنچه بر سر کتابتها و نامه ها نویسند و به عربی القاب و عنوان گویند.(برهان ) (آنندراج ). برنامج و برنامجه معرب آنست . (از آنندراج ). عنوان و لقب و دیباچه و آنچ
برنامهلغتنامه دهخدابرنامه . [ ب َ م َ / م ِ ] (اِخ ) (سازمان ...)دولت ایران بمنظور ارتقاء بهداشت و فرهنگ و ایجاد وسایل کار و افزایش درآمد عمومی در تاریخ 14 اردیبهشت سال 1327 هَ . ش . لایحه ٔ قا
برنامهریزی سلامتhealth programmingواژههای مصوب فرهنگستانفرایند تعیین مراحل و زیرساختها و معیارهای فعالیتهای مربوط به نحوۀ ارائۀ خدمات سلامت
میزان بهرهمندیutilization rateواژههای مصوب فرهنگستانمیزان افراد برخوردار از هر برنامۀ سلامت در مقایسه با کل افراد مشمول آن برنامه در یک دورۀ زمانی خاص