برهان امیرالمؤمنینلغتنامه دهخدابرهان امیرالمؤمنین . [ ب ُ ن ِ اَ رُل ْ م ُءْ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دلیل امیرالمؤمنین . حجت خلیفه . || (اِخ ) لقبی است که قائم خلیفه به الب ارسلان دومین پادشاه سلجوقی داد. (یادداشت دهخدا). || لقب سنجربن ملکشاه . (یادداشت دهخدا).
برهانلغتنامه دهخدابرهان . [ ب ُ ] (اِخ ) چهارمین تن از عمادشاهیان در برار که از حدود 968 تا 976 هَ . ق . سلطنت کرد. (از طبقات سلاطین اسلام ).
برهانلغتنامه دهخدابرهان . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آختاچی بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد. سکنه ٔ آن 365 تن است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات وتوتون و حبوب است . (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 4).
برهانلغتنامه دهخدابرهان . [ ب ُ ] (ع اِ) حجت و بیان واضح . (منتهی الارب ). حجت روشن . (دهار). حجت . (اقرب الموارد). دلیل قاطع، و فرق در میان برهان و دلیل آنست که دلیل عام است و برهان خاص . (غیاث ) (آنندراج ). ج ، بَراهین . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) : یا أیها الناس
برهانیلغتنامه دهخدابرهانی . [ ب ُ ] (اِخ ) امیرالشعراء عبدالملک برهانی نیشابوری . از شاعران اوایل عهد سلجوقی و معاصر و مورد علاقه ٔ الب ارسلان و پدر معزی شاعر معروف است . وی در آغاز دولت ملکشاه (جلوس 465 هَ . ق .) در قزوین درگذشت . تخلص برهانی ظاهراً از لقب الب
برهانلغتنامه دهخدابرهان . [ ب ُ ] (اِخ ) چهارمین تن از عمادشاهیان در برار که از حدود 968 تا 976 هَ . ق . سلطنت کرد. (از طبقات سلاطین اسلام ).
برهانلغتنامه دهخدابرهان . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آختاچی بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد. سکنه ٔ آن 365 تن است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات وتوتون و حبوب است . (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 4).
برهانلغتنامه دهخدابرهان . [ ب ُ ] (ع اِ) حجت و بیان واضح . (منتهی الارب ). حجت روشن . (دهار). حجت . (اقرب الموارد). دلیل قاطع، و فرق در میان برهان و دلیل آنست که دلیل عام است و برهان خاص . (غیاث ) (آنندراج ). ج ، بَراهین . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) : یا أیها الناس
حسین برهانلغتنامه دهخداحسین برهان . [ ح ُ س َ ن ِ ب ُ ] (اِخ ) (محمد...) ابن خلف تبریزی ، متخلص به برهان که برهان قاطع را در 1082 هَ . ق . نگاشت . رجوع به برهان تبریزی شود.
قنات برهانلغتنامه دهخداقنات برهان . [ ق َ ب ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حشون بخش بافت شهرستان سیرجان ، واقع در 34هزارگزی باختربافت و 4هزارگزی شمال راه فرعی بافت به سیرجان . سکنه ٔ آن 10 تن اس
یوسف برهانلغتنامه دهخدایوسف برهان . [ س ُ ب ُ ] (اِخ ) یکی از شاعران ایران و از خویشاوندان احمد جامی بود. در فن موسیقی مهارت تمام داشت و اکثر اشعارخود را با آهنگ موسیقی تطبیق می کرد. دولتشاه صاحب تذکره ٔ معروف فن موسیقی را از این شاعر آموخته است .
آل برهانلغتنامه دهخداآل برهان . [ ل ِ ب ُ] (اِخ ) نام خاندانی بزرگ از بخارا، معاصر سلاجقه و خوارزمشاهیان که بجود و کرم و بزرگواری معروف و ریاست حنفیان بخارا و ماوراءالنهر اباً عن جد بعهده ٔ ایشان موکول بود و بعض ایشان از ملوک بخارا محسوب میشوند و در اواخر دولت قراخطائیان در ماوراءالنهر پادشاهان ا
برهانلغتنامه دهخدابرهان . [ ب ُ ] (اِخ ) چهارمین تن از عمادشاهیان در برار که از حدود 968 تا 976 هَ . ق . سلطنت کرد. (از طبقات سلاطین اسلام ).