برونانطباقaccommodation 2واژههای مصوب فرهنگستانسازگار کردن طرحوارۀ ذهنی برای انطباق اطلاعات کسبشده ازطریق تجربه
بورانburan, purga, burgaواژههای مصوب فرهنگستانباد قوی شمالشرقی در روسیه و آسیای مرکزی متـ . سپیدبوران white buran
انتباقلغتنامه دهخداانتباق . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بیرون آوردن سخن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). استخراج کلام . (از اقرب الموارد).
انتباکلغتنامه دهخداانتباک . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بلند گردیدن . || بر پشته برآمدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || بازداشته شدن قوم در بدی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
انطباقلغتنامه دهخداانطباق . [ اِ طِ ] (ع مص ) موافق و برابر شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). بهم پیوستن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || (اِمص ) بهم پیوستگی . (ناظم الاطباء). || برابری . یکسانی .
انطباقفرهنگ فارسی عمیدموافق شدن؛ برابر شدن؛ یکسان گشتن؛ برابر شدن چیزی با چیز دیگر؛ با شرایط خود را وفق دادن.
انطباق 1adaptation 3واژههای مصوب فرهنگستاندر نظریۀ تحول شناختی پیاژه، فرایند تطبیق ساختارهای شناختی فرد برای برآوردن خواستهای محیطی که شامل دو فرایند مکمل درونانطباق و برونانطباق است