برونگروهoutgroupواژههای مصوب فرهنگستانآرایه یا گـروهی از آرایـهها که عضو درونگروه نیست، ولی ارتباط خویشاوندی نزدیک با آن دارد
بورانburan, purga, burgaواژههای مصوب فرهنگستانباد قوی شمالشرقی در روسیه و آسیای مرکزی متـ . سپیدبوران white buran
بیرون روهلغتنامه دهخدابیرون روه . [ رون ْ رُ وَ / وِ ] (اِ مرکب ) اسهال . شکم روش . تردد. اختلاف . (یادداشت مؤلف ). پیچاک شکم . و رجوع به اسهال شود.
بیرون رویهلغتنامه دهخدابیرون رویه . [ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) سمت خارجی . جهت بیرونی . مقابل درون رویه . جانب وحشی . طرف بیرون . (یادداشت مؤلف ). مقابل جانب انسی .