لغتنامه دهخدا
قلاش . [ ق َل ْ لا ] (ص ) زیرک حیله گر. این کلمه فارسی است زیرا در کلام عرب شین پس از لام وجود ندارد. (اقرب الموارد). مردم بی نام و ننگ و لوند و بی چیز و مفلس و ازکائنات مجرد را گویند. (برهان ) (آنندراج ). مکار و میخواره و باده پرست و خراباتی و مقیم در میکده . (ناظم الاطباء).