برّاقیتسنجglossimeter/ glossmeterواژههای مصوب فرهنگستانسنجافزاری برای اندازهگیری برّاقیت که تابعی از مشخصات بازتابش نفوذی و آینهای ماده است
مقیاسهای اندازهگیری برّاقیتgloss measurement scalesواژههای مصوب فرهنگستانسامانههایی برای تعیین عددی میزان برّاقیتی که انسان با چشم درک میکند
برکتفرهنگ فارسی عمید۱. فراوانی؛ افزونی؛ بسیاری.۲. خجسته بودن؛ مبارکی: به برکت زحمات شما کارمان زود به اتمام رسید.۳. (اسم) نعمتها.
برکتلغتنامه دهخدابرکت . [ ب َ رَ ک َ/ ب َ ک َ ] (از ع ، اِمص ) برکة. رجوع به برکة شود. || خجستگی . (فرهنگ فارسی معین ) : از بَرْکت این نور فراخواند قران رابنوشته بر افلاک و بر و بحر و جبالش . ناصرخسرو.
برّاقیتسنجglossimeter/ glossmeterواژههای مصوب فرهنگستانسنجافزاری برای اندازهگیری برّاقیت که تابعی از مشخصات بازتابش نفوذی و آینهای ماده است
مقیاسهای اندازهگیری برّاقیتgloss measurement scalesواژههای مصوب فرهنگستانسامانههایی برای تعیین عددی میزان برّاقیتی که انسان با چشم درک میکند
فرابرّاقhigh glossواژههای مصوب فرهنگستانویژگی سطحی که میزان برّاقیت آن در زاویۀ 60 درجه در گسترۀ بالای 85 قرار دارد
برّاق 1gloss 1واژههای مصوب فرهنگستانویژگی سطحی که میزان برّاقیت آن در زاویۀ 60 درجه در گسترۀ 70 تا 85 قرار دارد
فرانیمبرّاقhigh semiglossواژههای مصوب فرهنگستانویژگی سطحی که میزان برّاقیت آن در زاویۀ 60 درجه در گسترۀ 55 تا 70 قرار دارد
برّاقیتسنجglossimeter/ glossmeterواژههای مصوب فرهنگستانسنجافزاری برای اندازهگیری برّاقیت که تابعی از مشخصات بازتابش نفوذی و آینهای ماده است
مقیاسهای اندازهگیری برّاقیتgloss measurement scalesواژههای مصوب فرهنگستانسامانههایی برای تعیین عددی میزان برّاقیتی که انسان با چشم درک میکند