برچاکنایepiglottisواژههای مصوب فرهنگستانزبانهای که بالای حنجره قرار دارد و مانع ورود غذا به نای میشود * در زبان عامه آن را زبان کوچک گویند.
استرپی براکنییلغتنامه دهخدااسترپی براکنیی . [اِ رِ بْرا / ب ِ ک ِن ْ ] (اِخ ) کمونی در بلژیک (هِنو)، دارای 8300 تن سکنه .
تئودور برکوناییلغتنامه دهخداتئودور برکونایی . [ ت ِ ءُ دُرْ ب َ ] (اِخ ) تئودوربارکونائی . کشیش و نویسنده ٔ سریانی که در حدود 800 م . میزیست . رجوع به ایران در زمان ساسانیان کریستن سن ، ترجمه ٔ یاسمی چ 2 ص 102
برقانیلغتنامه دهخدابرقانی . [ ب ِ ] (ص نسبی ) منسوب است به برقان که دهی است به خوارزم . (الانساب سمعانی ).
برقانیلغتنامه دهخدابرقانی . [ ب ُ ] (اِخ ) احمدبن غالب یا احمدبن محمدبن غالب ، مکنی به ابوبکر. ازثقات محدثان است و کتابهائی در علم حدیث تألیف کرده . وی بسال 425 هَ . ق . در بغداد درگذشت . رجوع به طبقات الشافعیه ج 3 و تاریخ بغد
برکانیلغتنامه دهخدابرکانی . [ ب َرْ رَ نی ی ] (ع اِ) برّکان . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). گلیم سیاه . رجوع به برکان شود.