لغتنامه دهخدا
برگذاردن . [ ب َ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) برگزاردن . انجام دادن . فیصله دادن . برگذراندن . و رجوع به برگذاشتن و برگزاردن شود. || برافراختن . رفعت بخشیدن . درگذرانیدن . برتر بردن . برگذراندن : خرد پاسبان باشد و نیکخواه سرش برگذارد ز ابر سیاه . <p