برگزاریلغتنامه دهخدابرگزاری . [ ب َ گ ُ ] (حامص مرکب ) برگزاردن . به انجام رسانیدن . ترتیب دادن . رجوع به برگذاری شود.
برگة برگزاری مراسمbanquet event order,function sheetواژههای مصوب فرهنگستانبرگهای حاوی دستورالعمل و ضوابط کامل و دقیق برگزاری ضیافتها و جلسات و دیگر مراسمها در مهمانخانه
برگة برگزاری مراسمbanquet event order,function sheetواژههای مصوب فرهنگستانبرگهای حاوی دستورالعمل و ضوابط کامل و دقیق برگزاری ضیافتها و جلسات و دیگر مراسمها در مهمانخانه
خبرگزاریلغتنامه دهخداخبرگزاری . [ خ َ ب َ گ ُ ] (حامص مرکب ) عمل خبرگزار. || عمل مخبر. || (اِ مرکب ) اداره ای است که خبرها را بدست می آورد و منتشر می کند.
خبرگزاریفرهنگ فارسی عمید۱. به دست آوردن گزارش خبر؛ عمل خبرگزار.۲. (اسم) سازمانی که خبرهای دنیا را با وسایل مختلف جمعآوری میکند و برای روزنامهها و سایر مؤسسات میفرستد.
خبرگزاریnews agency, press agency, news wire, press association, wire service, news serviceواژههای مصوب فرهنگستانبنگاهی که آخرین اخبار را ازطریق ماهواره یا اینترنت یا دیگر ابزارهای الکترونیکی در اختیار رسانهها یا مخاطبان قرار میدهد