لغتنامه دهخدا
برگ سبز. [ ب َ گ ِ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ورق سبزرنگ . || کنایه از چیز بسیار کم مقدار و تحفه ٔ درویش که به توقع زر و سیم پیش اغنیا گذارند. (غیاث ). کنایه از چیز بسیار کم بها. (آنندراج ). برگ سبزی که درویشان نیاز می کنند. (ناظم الاطباء). ورق سبزی از گیاهان که درویشان نی