بسامدلغتنامه دهخدابسامد. [ ب َ م َ ] (مص مرخم ، اِ مرکب ) حرکت رفت و آمد متوالی . (واژه های نو فرهنگستان ). ترجمه ٔ فرکانس . تردد.
بَسامدfrequencyواژههای مصوب فرهنگستانتعداد چرخههای هر کمیت دورهای یا آهنگ تکرار هر رویداد در واحد زمان * مصوب فرهنگستان اول
بسامدفرهنگ فارسی معین(بَ مَ) (مص مر.) 1 - شمارش دفعه های چیزی در مدت معین یا دفعه های کاربرد واژه ای خاص در یک نوشته . 2 - فراوانی ، وفور (ریاضی ). 3 - فرکانس (فیزیک ).
بسامد تصویریvideo frequencyواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از طیف الکترومغناطیسی قرارگرفته در گسترۀ 100 مگاهرتز تا چندین گیگاهرتز که با باندهای بسامد بسیاربالا و بسامد فرابالا همپوشی دارد
آزمون فراصوتی ریلultrasonic rail testingواژههای مصوب فرهنگستانآزمونی برای شناسایی شیارها و شکافهای ریل با عبور دادن امواج صوتی دارای بسامد فرابالا در طول ریل و ثبت و بررسی بازتابهای غیرعادی
بسامدلغتنامه دهخدابسامد. [ ب َ م َ ] (مص مرخم ، اِ مرکب ) حرکت رفت و آمد متوالی . (واژه های نو فرهنگستان ). ترجمه ٔ فرکانس . تردد.
بسامدفرهنگ فارسی معین(بَ مَ) (مص مر.) 1 - شمارش دفعه های چیزی در مدت معین یا دفعه های کاربرد واژه ای خاص در یک نوشته . 2 - فراوانی ، وفور (ریاضی ). 3 - فرکانس (فیزیک ).
میان بسامدلغتنامه دهخدامیان بسامد. [ ب َ م َ ] (اِ مرکب ) حرکت رفت و آمد متواتر متوسط. (لغات فرهنگستان ).
بسامدلغتنامه دهخدابسامد. [ ب َ م َ ] (مص مرخم ، اِ مرکب ) حرکت رفت و آمد متوالی . (واژه های نو فرهنگستان ). ترجمه ٔ فرکانس . تردد.
درصد اثر بسامدpercent frequency effectواژههای مصوب فرهنگستاندرصد اختلاف میان مقاومتویژۀ اندازهگیریشده در دو بسامد مختلف اختـ . داب PFE
دهندۀ نوترکیبی پُربسامدhigh frequency recombination donor, HFR donorواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دهندۀ همیوغ (conjugal) که براثر درج یک دیسک (disk) در فامتن یک باکتری به وجود میآید