بستهبندی پوشالپُرloose-fill packagingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بستهبندی که در آن، برای حفاظت و ضربهگیری، ظرف را با حبههای اسفنجی از جنس پلیاستایرن و پلیاتیلن پر میکنند تا محصول در حین جابهجایی و ترابری صدمه نبیند
بسته بندیلغتنامه دهخدابسته بندی . [ ب َ ت َ / ت ِ ب َ ] (حامص مرکب ) عمل بستن بسته ها و با شدن و کردن صرف شود.
چسب بستهبندیpackaging adhesiveواژههای مصوب فرهنگستانچسبی که در بستهبندی انواع محصولات و فراوردههای غذایی از آن استفاده میشود
مواد بستهبندیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد کاغذ کادو، جلد، لفاف، روکش، مفرش، کارتن، جعبه، شیشه، قوطی، قوطی آلومینیوم، افشانه، اسپری، تتراپک، پیایتی بستهبندی، پُر کردن وسیلۀ حفاظت کیسه، سبد
گروه بستهبندیpacking groupواژههای مصوب فرهنگستانهر یک از گروههای نهگانة کالاها که در بستهبندی و انبارش و بارورزی مشمول بند متناظر و مربوط در آییننامة کالای خطرناک میشود
مسئلة بستهبندیpacking problemواژههای مصوب فرهنگستانجـا دادن شمـاری شیء نـاهمپوش و معمولاً ناهمگون در فضایی مفروض با کمترین فضای خالی در بین آن اشیا