بسرآوردنلغتنامه دهخدابسرآوردن . [ ب ِ س َ وَ دَ] (مص مرکب ) بپایان آوردن . بآخر رساندن : و این شداید و مکاید فراق که از زهر تلختر و از مرگ ناخوشتر است بر خود بسرآوردمی . (سندبادنامه ص 150).... نفسی میزنم آسوده و عمری بسر آرم . <p c