خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بسیار مایل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
very serious casualty
سانحۀ دریایی بسیار شدید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی سانحۀ دریایی که به مرگ افراد یا از میان رفتن کشتی یا آلودگی زیستمحیطی خطرناک یا وسیع منجر شود
-
very high frequency, VHF
بسامد بسیار بالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] محدودۀ بسامدی بین 30 تا 300 مگاهرتز
-
very low frequency, VLF
بسامد بسیار پایین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] محدودۀ بسامدی بین 3 تا 30 کیلوهرتز
-
very low calorie diet, VLCD
رژیم بسیار کمکالری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] رژیمی که حداکثر هشتصد کالری در روز داشته باشد
-
very low sodium diet
رژیم بسیار کمنمک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] رژیم حاوی مقدار کم سدیم که در آن دریافت سدیم در هر وعده کمتر از سیوپنج میلیگرم باشد
-
very short-range forecast
پیشبینی بسیار کوتاهمدت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] پیشبینی وضع هوا تا 6 ساعت آینده
-
جستوجو در متن
-
oblique shock
شوک مایل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← موج ضربهای مایل
-
diagonal joint
درزۀ قطری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] درزهای که امتداد آن نسبت به امتداد چینهای رسوبی یا رَخ سنگ مایل است متـ . درزۀ مایل oblique joint
-
slanted geometry
چیدمان مایل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ← چیدمان نامتعامد
-
oblique joint
درزۀ مایل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← درزۀ قطری
-
Phoebetria fusca
مرغ توفان دودهای تیره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از دیومِدیان و راستۀ کبوتردریاییسانان که کوچک و خاکستری تیرۀ مایل به سیاه است و پاهای رنگپریدۀ مایل به سفید دارد
-
oblique shock wave
موج ضربهای مایل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نوعی موج ضربهای در میان شارش اَبَرصوتی که بین جهت انتشار موج و جهت شارش، زاویه به وجود میآورد متـ . شوک مایل oblique shock
-
slant fracture
شکست مایل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] شکستی از نوع شکستهای تحت تنش صفحهای که در آن صفحۀ جدایش فلز نسبت به محورِ اِعمالِ تنش مایل است
-
geomagnetic axis
محور زمینمغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] محور دوقطبی مایل زمین