بشروشلغتنامه دهخدابشروش . [ ب َ ش َ ] (اِ) نامی است که قزوینی به مرغ غواص داده است . (از دزی ج 1 ص 89).
بسپورسلغتنامه دهخدابسپورس . [ ب ُ پ ُ رُ ] (اِخ ) شهر باستانی به کرانه ٔ شرقی شبه جزیره ٔ کریمه که بر روی آن بندر کنونی کرچ بنا شده است . (فرهنگ ایران باستان ص 240 ح ).
بَسپارازpolymeraseواژههای مصوب فرهنگستانزیمایهای که با بَسپارش نوکلئوتیدها رشتۀ دِنا یا رِنا را میسازد متـ . پلیمراز
بَسپارشpolymerizationواژههای مصوب فرهنگستان1. عمل به هم پیوستن دو یا چند تکپار برای تولید یک بسپار 2. هر واکنش شیمیایی که سبب بههمپیوستگی دو یا چند تکپار شود