بشرویهلغتنامه دهخدابشرویه . [ ب ُ ی َ ] (اِخ ) مرکز دهستان ، از پنج آبادی تشکیل شده و 418 تن جمعیت دارد. آب از قنات . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
بشرویهلغتنامه دهخدابشرویه . [ ب ِ رَ وَ ] (اِخ ) ابراهیم بن احمدبن بشرویه بخاری از عالمان بود. رجوع به تاج العروس شود.
بشرویهلغتنامه دهخدابشرویه . [ ب ِ رَ وَ ] (اِخ ) ابونعیم بشرویه بن محمدبن ابراهیم معقلی . امیر نیشابور بود. وی از بشربن احمد اسفراینی روایت دارد. رجوع به تاج العروس شود.
بشرویهلغتنامه دهخدابشرویه . [ ب ِ رَ وَ ] (اِخ ) احمدبن اسحاق بن عبداﷲ محمدبن بشرویه . از عالمان بود. رجوع به تاج العروس شود.
بشرویهلغتنامه دهخدابشرویه . [ ب ِرَ وَ ] (اِخ ) علی بن حسن بن بشرویه خجندی . شیخ فنجارو صاحب تاریخ بخارا بود. رجوع به تاج العروس شود.
ملاحسین بشرویه ایلغتنامه دهخداملاحسین بشرویه ای . [م ُل ْ لا ح ُ س َ ن ِ ب ُ ی َ ] (اِخ ) از پیروان مشهور میرزا علی محمد باب بوده است . و رجوع به باب (اِخ ) شود.
بشرویلغتنامه دهخدابشروی . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان دربقاضی بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور با 406 تن سکنه . آب از قنات . محصول آنجا غلات . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
بشرویلغتنامه دهخدابشروی . [ ب ُ رَ ] (اِخ ) عبداﷲبن حاج محمد تونی بشروی . ساکن مشهد مقدس رضوی . صاحب امل گفته است وی عالمی فاضل و ماهر و فقیهی صالح و زاهد و عابد و معاصر صاحب امل بود. او راست :1- شرح ارشاد، در فقه .2- رسال
ملاحسین بشرویه ایلغتنامه دهخداملاحسین بشرویه ای . [م ُل ْ لا ح ُ س َ ن ِ ب ُ ی َ ] (اِخ ) از پیروان مشهور میرزا علی محمد باب بوده است . و رجوع به باب (اِخ ) شود.
بشرویگیلغتنامه دهخدابشرویگی . [ ب ُ ی َ / ی ِ ] (ص نسبی ) درتداول عامه منسوب به بشرویه . رجوع به بشرویه شود.
کلفواژهنامه آزاد(محلی، خراسان جنوبی: دهستان رقه و بشرویه) کَلَف؛ چانه. (محلی، خراسان جنوبی: دهستان رقه و بشرویه) کَلَف؛ چانه.
تاج آبادلغتنامه دهخداتاج آباد. (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کرند بخش بشرویه شهرستان فردوس . ده هزارگزی باختر بشرویه ، دو هزارگزی جنوب مالرو عمومی بشرویه برقه ، دامنه ، خشک و گرمسیربا پانزده تن سکنه . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
درگولغتنامه دهخدادرگو. [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ارسک بخش بشرویه ٔ شهرستان فردوس واقع در 20 هزارگزی جنوب بشرویه و 4 هزارگزی خاور راه شوسه ٔ عمومی بشرویه به دهک . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ای