زامبزلغتنامه دهخدازامبز. [ ب ِ ] (اِخ ) یکی ازرودهای بزرگ افریقا است از ده درجه ٔ عرض جهت جنوبی کشور موتایاموه (لونده ) سرچشمه گرفته بسوی جنوب شرقی جریان پیدا میکند و از راست و چپ ، نهرهای متعددی به آن می پیوندد و در کشور موزامبیک بشاخه های زیادی تقسیم میشود و بدریائی که بنام جدول موزامبیک نام
پامیرلغتنامه دهخداپامیر. (اِخ ) ناحیه ٔ کوهستانی بسیار مرتفع آسیای مرکزی و در جغرافیا بدو نام «بام دنیا» داده اند هرچند که در خور این نام نیست . قسمت اعظم این سرزمین متعلق به روسیه و مابقی جزء افغانستان است و در مشرق به دشتها و ریگزارهای ترکستان چین منتهی شود و در شمال به فرغانه و به مغرب در ط
بلوچلغتنامه دهخدابلوچ . [ ب َ ] (اِخ ) طایفه ای در میان کرمان و سیستان ، ولایت ایشان را بلوچستان گویند و در ملک کج و مکران و مگس و قلات و پامپور و کنار بحر سند سکونت دارند. (آنندراج ). مردمانی اند میان این شهرها [ بعض از شهرهای کرمان ] نشسته بر صحرا و این مردمان بسیار بودند و پناخسرو ایشان را