بطارقةلغتنامه دهخدابطارقة. [ ب َ رِ ق َ ] (ع اِ) ج ِ بِطریق . (ناظم الاطباء). ج ِ بطریق . سرهنگان روم . (مهذب الاسماء) (از آنندراج ) (مفاتیح ). بطریق ها. (فرهنگ نظام ). بطریقان : امراء و بطارقه ٔ روم هجوم نموده او را. [ طبار نوش را ] کشتند. (حبیب السیر چ خیام ج <span cla
asدیکشنری انگلیسی به فارسیمانند، چنانکه، بطوریکه، بعنوان مثال، چون، همچنانکه، چه، هنگامیکه، نظر باینکه، در نتیجه
کدیکشنری عربی به فارسیچنانکه , بطوريکه , همچنانکه , هنگاميکه , چون , نظر باينکه , در نتيجه , بهمان اندازه , بعنوان مثال , مانند , مال شما , مربوط به شما , متعلق به شما
اقهبانلغتنامه دهخدااقهبان . [ اَ هََ ] (ع ص ، اِ) (بصیغه ٔ تثنیه ) پیل و گاومیش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(آنندراج ). و این برای رنگ تیره ای که آنها دارند بدین نام خوانده شده اند و یا بطوریکه در اساس اللغة آمده است برای بزرگی جثه بدین نام نامیده شده اند چه اقهبان از جبل قهب اخذ گردیده است