بعثةواژهنامه آزاد(بِعثِه) واژه ی عربی ست. به معنای هیئت اعزامی، گروه فرستاده شده به نمایندگی فردی. مانند:«بعثه مقام معظم رهبری»
بهثةلغتنامه دهخدابهثة. [ ب ُ ث َ ] (ع اِ) گاو وحشی . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد).
بهیتةلغتنامه دهخدابهیتة. [ ب َ ت َ ] (ع اِ) دروغ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || دروغی که به حیرت اندازد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بهتان . (مهذب الاسماء). یقال : یاللبهیتة (بکسر لام ) و این استغاثه است . (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (ناظم الاطباء)
بحثةلغتنامه دهخدابحثة. [ ب َ ث َ ] (ع اِ) بازیچه ای است که کودکان بخاک بازند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). بُحاثَة. و رجوع به بحاثه شود.
بحتةلغتنامه دهخدابحتة. [ ب َ ت َ ] (ع ص ) تأنیث بحت . و بحت نزد بعضی مثنی و مجموع و مصغر نشود. (منتهی الارب ). عربیة بحتة. (ناظم الاطباء). رجوع به بحت شود.
خبعثةلغتنامه دهخداخبعثة. [ خ َ ع َ ث َ ] (ع مص ) این کلمه صورت دیگر مصدر رباعی مجرد «خبعاث » است که همواره بصورت «افعلال » یعنی «اخبعثاث » استعمال میشود. «اخبعثاث » بمعنای «چون شیر راه رفتن » است . چون : اخبعث فی مشیته اخبعثاثاً؛ ای مشی مشیة اسد. (متن اللغة).