بعوسلغتنامه دهخدابعوس . [ ب َ ] (ع ص ، اِ) ماده شتر لاغر که شیر آن خشک شده باشد از گذشتن هفت ماه بر نتاجش . ج ، بَعائِس ، بِعاس . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
آمار بوزـ اینشتینBose-Einstein statisticsواژههای مصوب فرهنگستانقانون حاکم بر سامانهای از ذرات که تابع موج آنها، درپی جابهجایی دو ذرۀ یکسان، بدون تغییر میماند
توزیع بوزـ اینشتینBose-Einstein distributionواژههای مصوب فرهنگستانتابعی که حاکی از تعداد ذرات در هریک از حالتهای انرژی مجاز در مجموعهای از بوزونهاست
چگالش بوزـ اینشتینBose-Einstein condensationواژههای مصوب فرهنگستانتراکم جمعیت حالت پایه برای سامانهای از بوزونهای تمایزناپذیر در دمایی پایینتر از دمای بحرانی
چگالۀ بوزـ اینشتینBose-Einstein condensateواژههای مصوب فرهنگستانآنچه از فرایند چگالش بوزـ اینشتین حاصل میشود
بعاسلغتنامه دهخدابعاس . [ ب ِ ] (ع اِ) ج ِ بَعوس . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). و رجوع به بعائس و بعوس شود.
بعائسلغتنامه دهخدابعائس . [ ب َ ءِ ] (ع اِ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ِ بَعوس به معنی ماده شتر لاغر که شیر آن خشک شده باشد از گذشتن هفت ماه بر نتاجش . (آنندراج ). و رجوع به بعوس شود.