لغتنامه دهخدا
بغوم . [ ب ُ ] (ع مص ) بانگ کردن آهو بسوی بچه به نرمترین آواز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || قطع کردن ناقه جنین را و دراز ننمودن آنرا.(از منتهی الارب ) (آنندراج ). || گشاده نگفتن سخن با مصاحب خود. (منتهی الارب ). || بانگ کردن گاو دشتی و گوزن و بز کوهی . (منتهی الارب ) (آنندرا