داربَری بافهایcable yarding, cable way, cable loggingواژههای مصوب فرهنگستانبیرون بردن چوب از جنگل با استفاده از بافه متـ . داربَری کابلی
تجهیزات بافهایrigging 1, rig 2واژههای مصوب فرهنگستانتجهیزاتی نظیر قرقره و واگن که در بینهبَری به کار میرود متـ . تجهیزات کابلی
جزء بافهایcable elementواژههای مصوب فرهنگستانجزئی بافتهشده که نقش عمدۀ آن تحمل کشش است متـ . جزء کابلی
قطار بافهایfunicular railwayواژههای مصوب فرهنگستاننوعی قطار مخصوص مسیرهای کوتاه با شیب تند که نیروی کشش آن با موتوری ثابت و بهکمک بافه و ایجاد موازنه بین قطارهای رفتوبرگشت یا وزنۀ تعادل تأمین میشود متـ . قطار کابلی
حملونقل بافهایcable haulingواژههای مصوب فرهنگستانانتقال چوب از عرصه به انبارگاه بهوسیلۀ مجموعهای از دوّارها و بافهها و قرقرهها متـ . حملونقل کابلی
بفهمانگویش اصفهانی تکیه ای: befahmen طاری: bešfahmen طامه ای: bofahmenan طرقی: befahmen کشه ای: hâli ke نطنزی: bafahmene
بفهمگویش اصفهانی تکیه ای: befahm طاری: befahm طامه ای: bofahm طرقی: befahm کشه ای: befahm نطنزی: bafahm
بفهمگویش خلخالاَسکِستانی: bəfam دِروی: bə.fam شالی: bə.fam کَجَلی: be.fahm کَرنَقی: bəfa:m کَرینی: bəfa:m کُلوری: fəfam گیلَوانی: bəfam لِردی: bəfam