لغتنامه دهخدا
بقاق . [ ب َ ] (ع اِ) متاع ردی خانه . (ناظم الاطباء)(آنندراج ) (منتهی الارب ). اسقاط متاع خانه . (از اقرب الموارد). || خس و خاشاک وادی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از آنندراج ). || نام مرغی بسیارآواز. بقاقة، یکی آن . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (آنندراج ). || مرد بسی