بلئزلغتنامه دهخدابلئز. [ ب ِ ءِ ] (ع ص ، اِ) کودک سطبر سخت . (منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد از قاموس ).
بلزلغتنامه دهخدابلز. [ ب ِ ل ِ ] (ع ص ) مرد کوتاه . (منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد از لسان ). || زن سطبر یا سبک . (منتهی الارب ). زن سبک و خفیف . || زن سطبر پرگوشت . (از ذیل اقرب الموارد از لسان ). بِلزّ.
بلزلغتنامه دهخدابلز. [ ب ِ ل ِزز ] (ع ص ) زن سطبر. (منتهی الارب ). زن سطبرو پرگوشت . (از ذیل اقرب الموارد از لسان ). بِلِز.
بلشلغتنامه دهخدابلش . [ ب َل ْ ل َ ] (اِخ ) شهری است در اندلس و نسبت به آن بلّشی شود. (از معجم البلدان ) (از مراصد).
پی بلزلغتنامه دهخداپی بلز. [ ب ِ ] (اِخ ) کنت نشین اسکاتلند جنوبی ، دارای 15000 تن سکنه . کرسی آن نیز بهمین نام و دارای ششهزار تن سکنه است .