بلغوروالغتنامه دهخدابلغوروا. [ ب ُ ] (اِ مرکب ) بلغوربا. آش بلغور. آش که از بلغور بسازند. رجوع به بلغور و بلغوربا شود.
بلغوربالغتنامه دهخدابلغوربا. [ ب ُ ] (اِ مرکب ) بلغوروا. آش بلغور. آش که از بلغور سازند. جشیشه . و رجوع به بلغوروا شود.
جشیشةلغتنامه دهخداجشیشة. [ ج َ ش َ ] (ع اِ) کبیده ٔ گندم و مانند آن . (منتهی الارب ). جشیش . رجوع به جشیش در همین لغت نامه شود. || بلغوروا. بلغوربا. آش بلغور. (مهذب الاسماء).