بلمانهلغتنامه دهخدابلمانه . [ ب َ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ماهیدشت پائین ، بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان . سکنه ٔ آن 265 تن . آب آن از چشمه سار و محصول آن غلات و حبوب دیم و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
بیلمانیةلغتنامه دهخدابیلمانیة. [ ب َ ل َ نی ی َ ] (ع ص نسبی ) سیوف بیلمانیة؛ شمشیرهای منسوب به بیلمان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به بیلمان شود.
بیلمانیلغتنامه دهخدابیلمانی . [ ب َ ل َ ] (ص نسبی ) منسوب به بیلمان و عبدالرحمن بن البیلمانی مولای عمربن الخطاب بدانجا نسبت دارد. (منتهی الارب ). || ستبر و بادکرده . (از ذیل اقرب الموارد از لسان ).