بلندهمتفرهنگ فارسی عمیدکسی که قصد و نیت عالی و نیکو دارد؛ کسی که هدف بزرگ و عالی دارد؛ دارای همت بلند.
نظربلندیلغتنامه دهخدانظربلندی . [ ن َ ظَ ب ُ ل َ ] (حامص مرکب ) بلندهمتی . مقابل کوته نظری . صفت نظربلند.
مناعتفرهنگ مترادف و متضاد۱. بزرگمنشی، بلندنظری، بزرگواری، بلندهمتی، عزتنفس، والاهمتی ۲. بلندنظر بودن ۳. طبع عالیداشتن
سماحتفرهنگ مترادف و متضاد۱. بخشش، بخشندگی، بلندهمتی ۲. جوانمردی ۳. نیکوئی ۴. تساهل، اغماض، گذشت، ملایمت
حمیتفرهنگ مترادف و متضادآزادگی، آزادمنشی، بزرگواری، بلندهمتی، پایمردی، تعصب، جوانمردی، حریت، رادی، عرق، عصبیت، غیرت، غیرتمندی، فتوت، مروت ≠ ناجوانمردی