بلورفروشیلغتنامه دهخدابلورفروشی . [ ب ُ ف ُ ] (حامص مرکب ) شغل بلورفروش . (فرهنگ فارسی معین ). کار بلورفروش . || (اِ مرکب ) دکانی که در آن ظروف بلورین فروشند. (فرهنگ فارسی معین ). دکان بلورفروش .
بلورفروشلغتنامه دهخدابلورفروش . [ ب ُ ف ُ ] (نف مرکب ) بلورفروشنده . فروشنده ٔ ظروف بلورین . (فرهنگ فارسی معین ).