بلیرانلغتنامه دهخدابلیران . [ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دشت سر، بخش مرکزی شهرستان آمل . سکنه ٔ آن 110 تن . آب آن از نهر گرمرود و محصول آن لبنیات است . در تابستان تعدادی از سکنه به ییلاقات چلاو میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3</s
بلورینلغتنامه دهخدابلورین . [ ب ُ ] (ص نسبی ) منسوب به بلور. ساخته شده از بلور. بلوری .(فرهنگ فارسی معین ). رجوع به بلور شود : همه کاخ او پر ز بیگانه دیدنشستش بلورین یکی خانه دید. فردوسی .راست پنداری بلورین جامهای چینیان بر سر تص
بالارانroundواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از لاشۀ دام که از پایین به ران و از پهلو به قلوهگاه محدود میشود
گنگرج کلالغتنامه دهخداگنگرج کلا. [ گ َ گ َ رَ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چلاو بخش مرکزی شهرستان آمل که در 49000 گزی جنوب خاوری آمل واقع شده است . هوای آن معتدل مرطوب و سکنه اش 565 تن است . آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن