اعطدیکشنری عربی به فارسیواگذار کردن , دادن (به) , بخشيدن , دهش , دادن , پرداخت کردن , اتفاق افتادن , فدا کردن , اراءه دادن , بمعرض نمايش گذاشتن , رساندن , تخصيص دادن , نسبت دادن به , بيان کردن , شرح دادن , افکندن , گريه کردن
giveدیکشنری انگلیسی به فارسیدادن، دهش، بخشیدن، ارائه دادن، رساندن، شرح دادن، واگذار کردن، تخصیص دادن، نسبت دادن به، اتفاق افتادن، بمعرض نمایش گذاشتن، بیان کردن، افکندن، گریه کردن، تقدیم داشتن، عطاء کردن