بنبست 2deadlockواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن دو یا چند برنامۀ همزمان منتظر منبعی هستند که در دست دیگری قرار دارد
دربندفرهنگ مترادف و متضاد۱. اسیر، بندی، زندانی، گرفتار، محبوس، مغلول، مقید ۲. تنگ، تنگه ۳. بنبست ۴. دژ، قلعه
تنگنافرهنگ مترادف و متضاد۱. جای تنگ ۲. قبر، لحد، گور ۳. گرفتاری، محظور، مضیقه ۴. بنبست، تنگراه ≠ فراخنا ۵. تضییق، تنگی، ضیق، محدودیت ≠ مخمصه ۶. سختی، فشار