بهبودیافتهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ودیافته، پیشرفته، بهترشده، رونقگرفته، شکوفا، اصلاحشده، مصحح، تصحیحشده تعمیری، مرمت یافته، مرمت شده، تعمیرشده، بازسازیشده اصلاحی بهبودپذیر، قابلاصلاح مرتفع، برطرف، زایل، رفعشده
فراهمساز خدمات بهبودیافتهenhanced service provider, ESP 2واژههای مصوب فرهنگستانشرکت فراهمساز خدمات ارتباطی که نسخههای بهبودیافتۀ خدمات دیگر شرکتها را ارائه میکند
فراهمساز خدمات بهبودیافتهenhanced service provider, ESP 2واژههای مصوب فرهنگستانشرکت فراهمساز خدمات ارتباطی که نسخههای بهبودیافتۀ خدمات دیگر شرکتها را ارائه میکند
داغ آتشfire scarواژههای مصوب فرهنگستانزخم درحالبهبود یا بهبودیافتۀ روی گیاه چوبی که براثر یک یا چند حریق ایجاد شده است
انتقال کنارباند بازماندهvestigial-sideband transmission, VSB transmissionواژههای مصوب فرهنگستانشکل بهبودیافتۀ انتقال دوکنارباند که در آن فقط بخشی از یک کنارباند همراه با کنارباند دیگر و نشانک/ سیگنال حامل انتقال داده میشود
فراهمساز خدمات بهبودیافتهenhanced service provider, ESP 2واژههای مصوب فرهنگستانشرکت فراهمساز خدمات ارتباطی که نسخههای بهبودیافتۀ خدمات دیگر شرکتها را ارائه میکند