بهترینلغتنامه دهخدابهترین . [ ب ِ ت َ ] (ص عالی ) مزیدعلیه «بهتر»، از عالم نوآئین و نوآئین ترین ، چه این کلمه نسبت است که گاهی بمعنی مذکور آید چنانکه در کهین و مهین یعنی شخص منسوب به ماهیتی که آنرا «که » یا «مه » توان گفت و گاهی زائد می آید چنانکه در مثالین اولین . (آنندراج ) (بهار عجم ). خوبتر
slangدیکشنری انگلیسی به فارسیعامیانه، اصطلاح عامیانه، بزبان عامیانه، بزبان یا لهجه مخصوص، واژه عامیانه و غیر ادبی
لغة عاميةدیکشنری عربی به فارسیبزبان عاميانه , واژه عاميانه وغير ادبي , بزبان يا لهجه مخصوص , اصطلا ح عاميانه
خوابیدنفرهنگ فارسی عمید۱. به خواب رفتن؛ خفتن.۲. [عامیانه، مجاز] آرام شدن؛ آرام گرفتن.۳. دراز کشیدن.۴. [عامیانه، مجاز] بستری بودن.۵. [عامیانه، مجاز] انباشته شدن.۶. [عامیانه، مجاز] متوقف یا تعطیل شدن.۷. [عامیانه، مجاز] راکد شدن.
بهترینلغتنامه دهخدابهترین . [ ب ِ ت َ ] (ص عالی ) مزیدعلیه «بهتر»، از عالم نوآئین و نوآئین ترین ، چه این کلمه نسبت است که گاهی بمعنی مذکور آید چنانکه در کهین و مهین یعنی شخص منسوب به ماهیتی که آنرا «که » یا «مه » توان گفت و گاهی زائد می آید چنانکه در مثالین اولین . (آنندراج ) (بهار عجم ). خوبتر
بهترینلغتنامه دهخدابهترین . [ ب ِ ت َ ] (ص عالی ) مزیدعلیه «بهتر»، از عالم نوآئین و نوآئین ترین ، چه این کلمه نسبت است که گاهی بمعنی مذکور آید چنانکه در کهین و مهین یعنی شخص منسوب به ماهیتی که آنرا «که » یا «مه » توان گفت و گاهی زائد می آید چنانکه در مثالین اولین . (آنندراج ) (بهار عجم ). خوبتر