بهداشت دهان و دندانdental hygiene, mouth hygiene, oral hygieneواژههای مصوب فرهنگستانمراقبتهای فردی از ساختارهای دهانی بهکمک مسواک زدن و نخ کشیدن و دهانشویه کردن و ماساژ لثه و سایر روشهایی که دندانپزشک یا بهداشتکار برای حفظ سلامت دهان و دندان توصیه میکند
بهداشتلغتنامه دهخدابهداشت . [ ب ِ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) نگاه داشتن تندرستی . حفظ صحت . حفظالصحه . (فرهنگ فارسی معین ). وسیله های نگاهداری سلامت . این کلمه بجای حفظالصحه پذیرفته شده است . (فرهنگستان ).
بهداشتفرهنگ فارسی عمیدمجموع کارهای لازم برای حفظ تندرستی.⟨ بهداشت روانی: (پزشکی) بخشی از بهداشت عمومی که دربارۀ حفظ سلامت روانی بحث میکند.
شاخص پُژَکplaque indexواژههای مصوب فرهنگستانشاخصی برای ارزیابی وضعیت بهداشت دهان و دندان ازطریق اندازهگیری مقدار پُژک دندان که در نواحی مجاور لثه جمع شده است
پوسیدگی طوقcervical cariesواژههای مصوب فرهنگستانپوسیدگی هلالیشکل در ناحیۀ طوق دندان که در آغاز سطحی زبر و گچی دارد و معمولاً به علت کمتوجهی به بهداشت دهان و دندان به وجود میآید
بهداشتکار دهان و دندانdental hygienist, DHواژههای مصوب فرهنگستانشخصی که در زمینۀ ارائۀ خدمات بهداشتی دندانپزشکی آموزش رسمی دیده و وظیفۀ او عمدتاً آموزش بهداشت دهان و دندان و جِرمگیری و پرتونگاری و اقدامات پیشگیرانه برای مهار بیماریهای دهان و دندان است
بهداشتلغتنامه دهخدابهداشت . [ ب ِ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) نگاه داشتن تندرستی . حفظ صحت . حفظالصحه . (فرهنگ فارسی معین ). وسیله های نگاهداری سلامت . این کلمه بجای حفظالصحه پذیرفته شده است . (فرهنگستان ).
بهداشتفرهنگ فارسی عمیدمجموع کارهای لازم برای حفظ تندرستی.⟨ بهداشت روانی: (پزشکی) بخشی از بهداشت عمومی که دربارۀ حفظ سلامت روانی بحث میکند.
بهداشتلغتنامه دهخدابهداشت . [ ب ِ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) نگاه داشتن تندرستی . حفظ صحت . حفظالصحه . (فرهنگ فارسی معین ). وسیله های نگاهداری سلامت . این کلمه بجای حفظالصحه پذیرفته شده است . (فرهنگستان ).
بهداشتفرهنگ فارسی عمیدمجموع کارهای لازم برای حفظ تندرستی.⟨ بهداشت روانی: (پزشکی) بخشی از بهداشت عمومی که دربارۀ حفظ سلامت روانی بحث میکند.
خانۀ بهداشتhealth houseواژههای مصوب فرهنگستانواحد ارائهکنندۀ خدمات مراقبت اولیۀ سلامت مستقر در روستا